هلن جونیهلن جونی، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

«هلن روشنای زندگی ما»

صد روز گذشت..

نفسم،عشقم،عمرم،جونم،همه کسم،هلنم صد روزه که خدای مهربون تو رو به دنیای ما هدیه کرده.صد روزه که خونه با صدای ناز خنده ها و گریه های شما پر شده و عطر نفسهات خونمون.رو عطراگین کرده. هلنم خوشحالم،با تمام وجود و از ته قلبم... هلنم همیشه باشی و شاد باشی...دوستت دارم ای لایق ستایش..
29 فروردين 1394

قهقهه!!

هلن دخت من ،امروز اولین باری بود که خنده هات تبدیل به قهقهه شده بود عاشق اون لحظه ای شدم که واسه اولین بار زیر گردن خوشگلتو ناز میدادم و یهو صدای قهقهتو شنیدم جیگر مامان .چقدر شیرین بود نفسم صدای خنده ات.. آرزو و دعای من توی این غروب جمعه اینه که همه ی مادرهایی که دوس دارننی نی دار بشن، این صدارو بشنون دامنشون سبز بشه..ان شاء الله.. ...
28 فروردين 1394

هلن دختم سرما خورده

الهی مامان مژگان به فدای نفس کشیدنت بشه.که دو روزه سرما خوردی و اصلا حال و حوصله نداری. سرفه میکنی و اون مماغ خوشگلت آبریزش داره ...داری اولین ها رو تجربه میکنی.اولین سرماخوردگی فصلی.اما در عین بی حوصلگی باز هم لبخندهای خوشگل تحویل من و بابا هاشم میدی و دلبری میکی   ...
27 فروردين 1394

بدون عنوان

سلام نازنین مامان. دیروز تولد حضرت فاطمه الزهرا (س) و روز مادر بود،که امسال به عنوان یک مادر این روز رو تجربه کردم.و بابا هاشم شما هم به عنوان قدردانی از نه ماه بارداری و زحمتهایی که تا الان برای کوچولوی نازمون کشیدم منو کلی سورپرایز کرد.ممنونم ازش. این روزها روزهای خوبیه...روزهای دیدن خنده های شیرینت که الان از حالت بی صدا تبدیل شده به حالت صدادار منظورم از  حالت صدادار همون قهقه های قشنگ بچه هاست که همه عاشقشن.البته هنوز به اون جحد نرسیده. و من همش منتظرم که اون لحظه ی خندیدنت رو شکار کنم. روزهای خوب بهار که چند ساعت از روز رو هوا خوبه و من شمارو میبرم توی هوای آزاد تا آفتاب بگیری و از هوای خوب بهاری لذت میبری. بعد از تم...
22 فروردين 1394

ماه من در ماه سوم زندگی اش

خوشگلم الان دیگه زیباترین لبخندها رو نثار من و باباجون میکنی و وقتی باهات بازی میکنیم با تکون دادن دستها و پاهات و با خندیدنت عکس العمل نشون می دی و ما هم کلی ذوق میکنیم.. وقتی به شکم می خوابونمت تو اون گردن خوشگلتو بالا میآری تا دور و برتو نگاه کنی می خوام بمیرم برات.. وقتی من وبابا باهات حرف میزنیم با صداهای بانمکی که از خودت در میاری جواب مارو میدی.. بابا جون که کلی خوشحال میشه ازین موضوع و رو ابرها سیر میکنه.مخصوصا وقتهایی که بهت میگه:"بگو بابا" و شمای شیطون بلا هم بهش با اون صداهای بانمک جواب میدی! مامان جون که اکثر وقتا پیشته وقتی دستتاتو میگیره سعی میکنی از جا بلند بشی که قیافت واقعا دیدنیه با اون همه تلاشی که میک...
15 فروردين 1394

دنیایم با تو..

هلن... زیباترین واژه ی هستیم، دنیایم را زیبا کردی، به خواب و به رویایم معنا بخشیدی، لحظه هایم را شیرین کرده ای با برق چشمان معصومت قلبم سرشار میشود از عشق و با آن لبخندهای گاه و بیگاهت انگار که تمام وجودم لبخند میشود..اشکهای تو قلبم را به درد می آورد و مرا مصمم تر ممیکند برای بودن..برای بهتر بودن و قوی تر می کند برای ساختن..ساختن دنیای خوبی برای تو..هر روز که می گذرد عشقم به تو افزون تر میگردد و هر شب که در کنار تو به صبح میکشد مرا صبورتر میکند.. من تازه پی برده ام به مفهوم عشق ، به مفهوم شادی ، به مفهوم رنگ..به مفهوم زیستن برای دیگری... دیگری که نه،پاره ای از تنم.. تمام واژه ها خلاصه می شود در دوست د اشتن.. بهار آغاز همه ی...
15 فروردين 1394